چرا از اخراجی ها رنجیدیم؟
چهارشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۰، ۰۳:۳۱ ب.ظ
در سال های بعد از 76 و اتفاقات آن دوران، همزمان با جو ملتهب دوران دوم خرداد فیلم آژانس شیشه ای اکران شد که یک سکانس آن باعث رنجش عده ای از بچه حزب اللهی ها شد. بچه حزب اللهی ها که در آن دوران برای خود موجودیتی در تقابل با جریان دوم خرداد قرار داده بودند و نشانه هایی مثل موتور هزار و... داشتند، سکانسی از آژانس که در آن عده ای با موتور هزار پیش حاج کاظم می آیند برای کمک و او می گوید:“دود این موتوری ها من و عباس را اذیت می کند” را توهین به حزب اله و نیروهای ارزشی قلمداد کردند و تا مدت ها در مقابل هرچه نام ابراهیم حاتمی کیا در آن بود موضع می گرفتند و البته او را هم در همان جریانی قرار می دادند که در تقابل با آن بودند. (و بگذریم که گویا این کدورت تا الان هم باقی مانده است!)
با این حال نزدیک به 10 سال بعد از آژانس شیشه ای فیلم دیگری ساخته شد (که از قضاء ابراهیم حاتمی کیا هم به مراحل ساخت آن سری زده بود) که نه تنها باعث رنجش بچه حزب اللهی ها بلکه باعث افراد دیگری هم شد. در سه گانه اخراجی ها بسیاری از افرادی که در جامعه ما و به خصوص طیف مذهبی حضور دارند نماد ها و مابه ازاهایی دارند که اگر در آنها خوب نگاه شود می توانیم مصادیق متعددی از آنها را در اطراف خودمان ببینیم. از بسیجی ای که هیچگاه به جبهه نمی رود، تنها مسئول نام نویسی است و قرار است روزی قسمت او هم بشود که به جبهه برود تا حاجی ای که برای ظاهرسازی و جلوه در مقابل مردم به جبهه می رود و به تمام رموز پاسور و قمار و... آگاه است و یا فرماندهی که نمی تواند بر خشم خود غلبه کند و یک پادگان را تنبیه می کند.
البته این ما به ازاها در بقیه اقشار هم وجود دارد که همین موضوع باعث می شود تا همه از این فیلم برنجند اما یکی از نقاط ضعف این فیلم را می توان در این موضوع دانست که این نمونه ها را از گذشته آغاز می کند اما به حالات امروزی آنها کمتر می پردازد.
با این حال به راستی رنجش ما تا چه حد به حق بوده است؟ آیا این افراد در جامعه ما حضور ندارند؟ آیا از تندوری های آژانسی ها تا تسامح و تساهل اخراجی ها نمونه ای در جامعه ما وجود ندارد و حتی خودمان جزوی از آن نیستیم؟
۹۰/۱۰/۱۴